ریتم آهنگ

درباره تراکتورها

درباره تراکتورها

۳۰. مادر- مردم ِ شهر- جنازه ی تنها مانده- سگ های ولگرد- هلو- جغد- مولوی- حوای ما قبل بهشت- سنگ مزار- سردخانه- شهرداری- یخچال- مرکز فیزیوتراپی- سال های کودکی و کبوتر- زایایی زمین- خندان به هیچ چیز- زیارت معبدی تنها- تراکتورهای معاصر- وظیفه ی آب جوش

۲۹. تاریکی ِ خوب- سرزمین ِ بی ریش تراش- دیس های شکسته- تپه های سرسبز- خرما- خدایا

 

۲۸. کلید(کلید برق)- تیر ِ در تاریکی- موهای بافته شده- جناب خداوند- لنگه کفشی تنها- روز ها

۲۷. شرق- جلد شیطان- بچه ی توی شکم- یک سفید گرم- سجده- جهان- آتش- خواب آفتاب می بینی- بانوی رنگ پریده- ستاره- ادوارد سعید

۲۶. راوی- قرص- سیب- تخم های شربتی- ابر•- پستان •- خواب- گفتمان سعدی- فضا- تاریخ- ماژیک- تابلو سفید ِ سفید

۲۵. مرغ- سحر- اتاق- غروب بر مهتابی که از یاد رفته باشد- پوست پرتقال- مناجات- قهوه ای- مرد با مرغی سر بریده آمد- غار- پشکل

۲۴. گاو- شصت و هشت

۲۳. ببر•- باغ آتش گرفته•- حوض خانه- پیرمرد- زنان•••- شهر••- آسمان- ران سفید- پیر•- خون- ببر بنگال•- میخ •-  خر داغ کرده همان نرفتن است- برف- جذامی- خر ِ قهرمان- نمک- مکزیک- شربت- قسم

۲۲. کماکان- هم چنان-  ابتدا تر- مادربزرگ- فحش- خداوندا•- مار- زار محمد- پپسی- خانه ی بخت

۲۱. سیب••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••- قرمز- زرد••••••••- آدم••••••- حوا••••••- زمین•••••- نیوتن•••••- هیتلر••- جنگ جهانی•- فیلتر بزرگ- مولف- بسیارگان- مهرگان- تیرگان- جشن- معنای مارکسیستی- خانواده های افغانی- پرتقال•••••••••- میوه••••- نیچه- بارت(رولان بارت فرانسوی)- تحلیل فرویدی- خودکار قرمز•- قسم•- (یک بیت از بیدل دهلوی)-آرنولد توین بی- بی خودانه- همه ی این اوصاف- تعریف اساسی- ایهاب حسن- مولفه های مدرنیسم و پست مدرنیسم- پست مدرن- (منادایی از فروغ فرخزاد)- ای میوه ی نه چندان دلخواه دکتر من- شیخ شما- مجری- مخصوص حمل•- صحرای عربستان- تعریف سیب- (قرمزی)سرخ••••••- بیچاره ی زمین- (یک بیت از سعدی)- قاطر- آفریقا- قمار- سیب هفتاد و دو ملت- گستره ی عینی- فرهنگ لغت- برای سارا پور حاتمی که همراه من است

۲۰. مراسم ِ ختم- هویج- گاری ِ خندان

۱۹. گاو•- بند- همسایه- کوه به کوه- آش- رودخانه- گونی آرد- خانه به دوش

۱۸. در روایت آمده- عاشق- خیار- فلفل•- فندقی- سفیدهای شکم- بستنی قیفی- به پیامبری مبعوث خواهم شد- تنها••- دکه ها-

۱۷. قید•- چای مسموم•- خانه ی همسایه•- دمشق- زن•- تنها- فعل•- اسم- وحشیانه- نمک توی نمکدان- لیس سگ- جنین- میخ- ساندویچ امن- کیک

۱۶. عشق- سنگ- شهری متروک- مثل کسی که از استفهام رفته باشد- گوشه ی شمالی شهر- با جیب های خالی-

۱۵- راویان- سیب- نخل

۱۴- عابران پیاده- شتر•••- (به کرّات از صفت تنها استفاده می کند در کتاب)- چشم ِ شتر- چرا باید چشم شتر را له کنید

۱۳. کِرم- خمیردندان- خیار•- پیاز

۱۲. –

۱۱. نامه به سرگشاده- بوی خرس- معلمی پیر با موتور- خودکار- خیار- پتو- خط کش کف دست ها را سرخ کرده- ترانه ی بخت- کشتی- ۴

۱۰. پلنگ•- نهنگ•- دستشویی عمومی- بز

۹. پدر••- مزرعه•- ماغ کشیدن- مادر•- یونجه- تراکتور- گاو- چیز تازه ی سفید- پیاله های مسی- خرمن

۸. بنابراین شده- کبریت- گندم زار- سیر(پیاز سیر)- پهلوان- تمساح- چغندر- آب های مدیترانه- پیاز- در میان گندم زارها سیری نیافت- بنز- کشک شور- ناخن کشیده شده حرفی برای گفتن ندارد

۷. رقص- خط کشی شلوارهای مرد مو فرفری- گاو- مقدس- ماست- جاده های خاکی- آش سرد- یک زن در فلسطین میخ های زیادی از ماشین پیاده می کند- یک زن در سوریه- در لبنان ملقب به خرس همسایه- کره خر- خرس- آمبولانس•- السلام علیک

۶. خیر(در تضاد با شر)- خوک های جوان- اُشتر- مار•- قارچ- دختر- به شما سلام و چربی خوک- تاریخ دقیق- میز شام- عقاب- شهری دیگر- کور

۵. زنان عراقی- خیار- گوجه- جنازه- بند- گردن بگیر- بازار ماهی فروشان- تانک- بمب- انفجار مهیب( این شعر ِ شماره ی پنج، خواندنی ترین و منسجم ترین ِ این کتاب است)

۴. گاو••- شهر•- مرغابی•- میش•- زهره•- دختر مرغابی شونده- شرقی- قسم- مرغابی شونده- سیب- کنار ِ ساحل- سگ- فیل

۳. بادمجان•- تور- قلاب- چای تنهایی- ماهی تابه- قاطران- از آن جا که الله ی تو گردنش- خر- مستراح- حدیث دل- هویج- چون در قدیم گردن آویزها معمولن مزین به اسم الله بود

۲. زرافه•- جزا•- تجزیه- گُل- کشف استخوان- دانه ی فلفل-  گلدان سوخته- توت تنها- انجیرهای خیس

۱. سبزه ها- گوجه های سبز- شیما••••••- نذر- ماهیان- سنگ پاشور- خیر(در تقابل با شر)- عصا- پایه ی عینک- ماشین سمند•- بانوان- سندی(خواننده)- سوریه- زنان سوریه- قلیه ماهی- عرقچین- کارگر افغانی•- کابل•- چادر- مانتوی مدرسه- خانه ی پدری- مادر- خانه ی شمس لنگرودی- خانه ی شمس- دختران بندری- خانه ی شیما- راوی- راوی خانه ای را پیدا نمی کرد- فلفل- تمرهندی- مسافران هندی- مرد ِ کچل- کارگر هندی•- سیمان- موهای خرمایی- چادر- خدایان المپ- راوی•- خانه ی شمس••••- فلفل•••- دایی جوان- رابین هود- شیما•••••••- مادر•••- قلیان•- کارگر افغانی- بیل•••- پدر•- مرفین- جاشو- رئیس جمهور- شرجی حتا روی نافش هم نشسته- عاشقی- سمند•- کچل- اسکله- پارک ساحلی- سوریه- کارگران هندی- آبمیوه-

آیا ما جواز ِ بیرون کشیدن ِ واژه، ترکیب و گزاره را از درون یک شعر خواهیم داشت؟ یا باید در ^مجموع، و در ^کلیت، آن را بررسی کرد؟ دینداران همان طور که میت را بهشتی و جهنمی می فهمند یعنی برای ^همه ی، میت تصمیم می گیرند . خواهند گفت همه ی یک شعر بازگو شود به جا تر است . پزشکی اما برای ^تحلیل، هم که شده باشد، میت را می شکافد و اجزای آن را بیرون می کشد. در این ^بیرون کشیدن پزشک، چیزی کم می شود و حتما چیزی به میت اضافه می شود. پزشک در این جا همان طور که گفته اند نقش پیامبری مدرن را برای میت بازی خواهد کرد. نتیجه ی کالبد شکافی ِ میت که خبر از به قتل رسیدن او دارد، برای نفر ِ دیندار همان تایید وحیانی خواهد بود که میت ِ مورد علاقه به بهشت راهی است . این جا اما یک پزشک نمی نویسد و رلی برای پیامبر مدرن هم در نظر گرفته نشده است . آن چه در ادامه خواهید خواند بیش تر نسخه یا گزارش ِ تحلیل پزشک خواهد بود . یعنی نسخه ای که پزشک را به بیمار مربوط می کند . نسخه در این جا پیوند دهنده است . نه ذوق و اطلاع ِ پزشک را دارد و نه نسخه پیچ یا دادستان را بلد است بازی کند . نسخه تحلیل و ^دستور، پزشک به بیمار است و ارزش ادبی ندارد . اما همین نسخه وقتی نسخه ی یک طبیب به تقی رفعت باشد، ^ارزش ادبی، به دست خواهد آورد .

+ در بالا دیده شد پژمان قانون به حیوانات و میوه جات بسیار می پردازد این وقتی است که از حضور آدمی در کتاب او کم تر گفته می شود . حضور آدمی می شد با شغل و موقعیتی بازگو شود > منشی، قصاب، تاجر، تعمیرکار

+ حضور دینی و فرهنگ شیعی که مذهب بیش تر مردم ایران است در کتاب او رفتار گسترده ای دارد . حضور دینی و فرهنگ شیعی یعنی آموزه و اجرا یا لحن کلامی و همچنین واژه گانی که از باورهای مذهبی شیعی می آید، در شعر او هست و تک تک شعر ها را پیوند می دهد .

> جنازه ی تنها مانده، حوای ماقبل بهشت، سنگ مزار، سال های کودکی و کبوتر، زیارت معبدی تنها، جلد شیطان، سجده، آتش، ستاره، مرغ، سحر، مناجات، مرد با مرغی سر بریده آمد، زار محمد( زار پیشوندی برای آن که به زیارت امام حسین به کربلا رفته باشد )، مراسم ختم و بیش تر

+ در این کتاب پریشانی دیده شد و گسست در بازی ِ اجرای شعر

+ فهرست کتاب از خواندنی ترین صفحات کتاب است . در فهرست این کتاب سطر یا مصرع اول هر شعر به جای اسم شعر در فهرست گنجانده شده است .دقت در فهرست نشان از آن دارد که سطرهایی زیبا و جا افتاده در کتاب حضور دارند . یکی از قوت های پژمان قانون اجرای تک سطر است .

> البته می دانید گاو لحظه ی غریبی ست- مراسم ختمش یک هیچ استوار بود- می گذرد و از کنار شما نیست

+ در کتاب ^گزیده ی تراکتورهای معاصر، قانون بازگو می کند که آدم تنهایی است و از تنهایی در رنج است . او بل که خود را غریب می فهمد . زنان در کتاب او پر رنگ دیده شد از زنان و برای زنان گفتن در کتاب او دیده شد .

+ او نسبت به جنگ و اتفاقات ِ در سرزمین های شرقی و کشور سوریه و عراق که از کشورهای نزدیک به ایران هستند واکنش گلایه آمیز و قهری نشان می دهد .

+ در این کتاب که تصویر پردازی و اشتراک عواطف شخصی پر رنگ است، سعی شده است از پریشانی و هرج و مرجی که در راوی و در سرزمینش بازی می کند، پرده برداری شود و واکنش لجوجانه و سخت گیرانه ای نسبت به آن دارد . همچنین با ورود برخی گزاره های کنایه ای و طنز آمیز به ^هر کی به هرکی ِ، پیرامونش واکنش نشان می دهد .

شعر ِ شماره ی پنج

به زنان عراقی که برای خرید گوجه و خیار به بازار می روند، اما جنازه ی تکه تکه بر می گردند .

 

از من ِ نهفته در بند بفرما

و ترسم را به گردن بگیر از نرده ها و دیگر خلاص

پس از آن مرا بازار ماهی فروشان فرض کن

باشد که دست در دست شما موجود است

با این حال

یک تانک مهمان شبانه ی شما باشد

با این حال به جایی دور نخواهید رفت

حتا برای نرده ها و آن که یک بمب به شمار می رود

پس بیا و فکرم را خیابان کن

بیا و مرا با یک انفجار مهیب تنها بگذار

بعد از آن خداحافظ شما .

 

راوی اسیر و در حبس است . نگاه ش را تعارف به خواننده می کند . باید پرسید او چرا در حبس است این چه بندی است که او را پنهان کرده است ؟ باید گفت که او یک نویسنده ی ناراضی است . ترس و خوف او گوشزد و کلام ما خواهد بود، چرا که ما نیز ترسیده ایم و پناهی نیست . چگونه و کی می شود از نرده ها گذشت و آزاد شد ؟

در بازار ماهی فروشان، نقل از ماهی خواهد بود . ماهی استعاره ای پنهان در این استعاره ی بازار ماهی فروشان خواهد بود . ماهی آزادی است ؟ ماهی آرامش است ؟ ماهی صلح است ؟ اگر بازار ماهی فروشان را نشان از کسبه ای در محل زنده گی قانون بفهمیم یعنی به آن فهمی پایبند باشیم که تحلیل گر ایرانی ^بومی گرایی، می فهمد- و رفتار ادبی دارد با آن، همچنان اشتباه نکرده ایم !

پس ماهی موجود است و دست در دست هم نشان از ^همبستگی، دارد یا باید همبسته شد . اما فراموش نکنید که آشوب جنگ در نزدیکی ما هست .

این حبس ادامه دارد . ^بیا و فکرم را خیابان کن، در این جا باز خیابان حضور استعاری دارد . فکری که می گوید خیابانم کنید . این فکری است که جنبش و تحرک می خواهد این فکری است که حضور اعتراضی می خواهد .

آیا باید راوی را تنها گذاشت ؟ اگر این راوی ^خود، را مصلح و تنها دارنده ی حقیقت و خود را دارنده ی ^دستورالعمل، آزادی و آرامش می فهمد – بله باید او را تنها گذشت و بر نیستی اش پا فشاری کرد . چرا که آزادی و در وجه مثمرتر آن آنارشی، اشتراکی و سوسیالی است .

راوی در این جا تعارف می کند و گزارش گر است . دریافت نشد که تنها خود را دارنده ی حقیقت بفهمد . در بیش تر کتاب او به مجاز حرف می زند و استعاری گزارش می دهد . این گزارشات استعاری بسیار شخصی پرداخت شده است و آشنایی عمومی نمی دهد . در این کتاب به نظر می رسد راوی خواننده ی خود را آدم های شعر شناسی در جنوب ایران می فهمد .

▪نقطه تو پُر ِ سیاه، تعداد تکرار در یک شعر را نشان می دهد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”